سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازیگر روسی سریال شوق پرواز:شلمچه به من فهماند زن های ایرانی زما

بازیگر روسی سریال «شوق پرواز» گفت: قسمت شد بروم و شلمچه را ببینم و وقتی به آن جا رفتم یک حسی به من دست داد که فهمیدم زن هایی که منتظر برادران و همسران خود ماندند موقع جنگ چه زجری کشیدند و چه حسی داشتند.وی در گفت وگو با فارس افزود: بعد از این سریال متوجه شدم که چقدر این جنگ برای ایرانیان مهم بود و ملت چه دردی کشیدند و وقتی الان اسم شهدا و یا تصاویر جنگی را می بینم، از زاویه دیگری به آن ها نگاه می کنم.به نظر من جنگ، مرگ و عشق مسائل فرامرزی هستند و خیلی از افراد در سرتاسر دنیا این موارد را چشیده اند و می توانند آن ها را درک کنند.


انتخاب شهاب حسینی پیشنهاد همسر شهید بابایی بود

یدا... صمدی کارگردان مجموعه «شوق پرواز» در گفت و گو با خراسان
انتخاب شهاب حسینی پیشنهاد همسر شهید بابایی بود
خراسان - مورخ شنبه 1390/11/29 شماره انتشار 18057 
نویسنده: مریم ضیغمی
محدودیت ها اجازه نمی داد برخی جزئیات را به تصویر بکشم

بشر در تاریخ چند هزار ساله اش روزهای زیادی را به «جنگ» و «دفاع» گذرانده است. در همه فرهنگ ها و تاریخ ها تجاوز به خاک یک کشور ناپسند است و بزرگ ترین قهرمان های هر کشوری را نه بازیگران سینما و تلویزیون و نه ورزشکاران، بلکه قهرمان هایی شکل می دهند که به دفاع از آب و خاک آن کشور اقدام و در این راه جان خود را فدا کرده اند.این همان مسئله ای است که سبب می شود هنوز هم بعد از گذشت یک قرن از جنگ جهانی اول، ساخت فیلم، مجموعه و مستند درباره این موضوع جذاب و دیدنی باشد.شوق پرواز مجموعه ای که با همت و تلاش «بنیاد شهید و امور ایثارگران» ساخته شده است زندگی یکی از همین قهرمان های جنگ را روایت می کند قهرمانی به نام «عباس بابایی» .مخاطبان این بار برخلاف روال عادی مجموعه ها و فیلم های دفاع مقدسی که «توپ، تانک و انفجار» بخش مهم و جدایی ناپذیری از آن ها بود، با مجموعه ای مواجه اند که بیشتر بر تبلیغ و معرفی «روش و منش» یک قهرمان جنگ متمرکز شده است. پشت همه این ماجراها ، مردی ،مو سفید کرده است به نام «یدا... صمدی». با او به گفت و گو نشستیم تا جزئیات بیشتری از این مجموعه را جویا شویم.

معرفی اسطوره ها و سرداران بزرگ و فرماندهان شهید یکی از مهم ترین وظایف و رسالت های رسانه ملی است. مقدمات به تصویر کشیدن زندگی سرلشکر شهید «عباس بابایی» در قالب یک مجموعه از کجا زده شد؟

پیش از پاسخ به این سوال شما باید به آن وظیفه و رسالت رسانه ملی که به آن اشاره کردید یک قید «جذاب و موثر» هم اضافه کنم. به این نکته توجه داشته باشید که صرف به تصویر کشیدن زندگی قهرمان های دفاع مقدس کار قابل تقدیری نیست و گاه در این زمینه فیلم ها و مجموعه هایی ساخته می شود که به دلیل نبود جذابیت و نگاه درست به موضوع، نه تنها مخاطبی را جذب نمی کند بلکه حداقل مخاطبان را هم نسبت به این حماسه بزرگ و قهرمان های آن دلسرد و بدبین می کند. اما درباره بخش دوم سوال شما، باید بگویم این مجموعه پیشینه و مقدمه ای بسیار طولانی دارد که هم من به عنوان کارگردان و هم «جواد نوروز بیگی» در مقام تهیه کننده مجموعه، در بخشی از آن حضور داشتیم و بخش دیگرش بدون حضور ما صورت گرفت.

شخصا اطلاعی از آن مقدمات ندارید؟

طبق شنیده های بنده مقدمات ساخت این مجموعه از سال 74 آغاز شد. در آن زمان براساس نامه ای که از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران به دفتر مقام معظم رهبری ارسال شد، «شوق پرواز» به طور رسمی وارد مرحله اجرایی شد. همان زمان دفتر مقام معظم رهبری دستور همکاری دادند و 3 تن از نویسندگان ارتش، فیلم  نامه ای برای این مجموعه نوشتند. این فیلم  نامه سال 76 وارد مرحله  پیش تولید و حتی بخش هایی از آن تصویربرداری شد.در آن مقطع فرد دیگری کارگردان مجموعه بود و برای فیلم برداری بخش های کودکی شهید «عباس بابایی»، دکور شهر «قزوین» در یکی از روستاهای اطراف «کرمان» ساخته شد. مدتی از آغاز فیلم برداری نگذشته بود که کار متوقف شد. سال های بعد هم چنان این طرح پی گیری شد تا این که سال 1386 بار دیگر ساخت این پروژه جدی و از سال 1387 با حضور «جواد نوروز بیگی» در مقام تهیه کننده،این مجموعه وارد مرحله پیش تولید شد.زمستان سال 1387 فیلم نامه فعلی به نتیجه قطعی رسید و من عملا از همین مرحله به مجموعه پیوستم و تصویربرداری هم از خرداد ماه آغاز شد.

ساخت مجموعه ای با موضوع یک شخصیت معاصر کار دشواری است زیرا مردم، خانواده و دوستان او اطلاعات زیادی درباره اش دارند. وقتی کارگردانی مجموعه «شوق پرواز» با موضوع زندگی شهید «بابایی» به شما پیشنهاد شد دلهره ای برای ساخت نداشتید؟

همه افرادی که در پروژه ای از جنس «شوق پرواز» حضور می یابند، این دلهره را دارند که نتیجه کار خوب باشد تا و خدای ناکرده مدیون خانواده شهدا نشوند. همین دلهره است که باعث می شود در خیلی از بخش ها، بر کمبودها غلبه کنیم، با بسیاری از مشکلات کنار بیاییم، سراغ ایده های خلاقانه برویم تا در نهایت کار قابل قبولی ارائه کنیم.من تجربه ساخت فیلم های مختلفی را دارم اما «شوق پرواز» تجربه منحصر به فردی بود که با انرژی و زحمت فراوان، درساخت آن توفیق یافتم. این روزها که مجموعه در حال پخش است، بسیار خوشحالم. چون برای مخاطبانی که پیش از این «عباس بابایی» را فقط در حد نام یک بزرگراه در ذهن داشتند، شناختی نسبت به شخصیت این مرد بزرگ به وجود آوردم.

برای آشنایی با زندگی این شهید بزرگوار چه مسیری را طی کردید؟

هنگامی که به گروه سازنده مجموعه «شوق پرواز» پیوستم، فیلم نامه تقریبا شکل گرفته بود. قاعده اصلی در چنین مواقعی این است که کارگردان سراغ کار خودش برود و به انتخاب بازیگرها و لوکیشن ها بپردازد. در نهایت بعد از آماده شدن فیلم نامه نهایی، همان متن را به تصویر بکشد. اما به دلیل حساسیت فراوان موضوع، تصمیم گرفتم خودم نیز در این زمینه تحقیق و بررسی مفصلی انجام دهم. من و شهید «عباس بابایی» تقریبا سن و سال مشابهی داریم. این شهید بزرگوار در سال 1329 به دنیا آمد و من در سال 1331. این نزدیکی سنی سبب می شود تا من هم با این دوران تاریخی به اندازه «عباس» عزیز آشنایی داشته باشم. اما به طور مشخص من چند فعالیت خاص درباره این مجموعه انجام دادم تا به فضا و حال و هوای کار بیشتر نزدیک شوم. مرحله اول گفت و گو با «امیر اکبر صیاد بورانی» یکی از خلبان های هم دوره ای «عباس بابایی» است که در آمریکا با وی همراه بود و نتیجه خوبی هم حاصل شد. کار دیگر گفت و گو با خانواده این شهید عزیز بود. از همسر محترم ایشان گرفته تا مادر بزرگوارشان و نیز بسیاری از دوستان و نزدیکان دیگر. آن ها اطلاعات خوبی درباره «عباس» به من دادند که این موارد در بازنویسی نهایی مورد استفاده ام قرار گرفت.

سرلشکر شهید «عباس بابایی» زندگی پر فراز و فرودی داشته و 24 سال پیش به درجه شهادت نائل آمده است، دیدگاه و نظرات خانواده اش چه قدر در به تصویر کشیدن زندگی وی سازنده بود؟

بخش عمده ای از نظرها و دیدگاه های خانواده این شهید بزرگوار در مرحله نگارش فیلم نامه مورد استفاده گروه نویسندگان قرار گرفته بود. به دلیل حساسیت موضوع باید به این جزئیات به شدت توجه می شد و هر آن چه که شما در این سریال می بینید، براساس مستندها و گفته های خانواده این شهید بزرگوار است. البته با نظر مساعد همسر شهید، بنا به برخی ضرورت های دراماتیک و داستانی، از کنار برخی مسائل عبور کردیم، مثلا برای شناخت عباس به سراغ تک تک اعضای خانواده او نرفتیم و این موضوع به چند نفر خاص محدود شد. در بخش هایی هم به دلیل این که محل سکونت عباس و همسرش پراکندگی جغرافیایی زیادی داشت و در شهرها و بخش های مختلفی زندگی کرده بودند، به شکلی داستانی، به این مسائل پرداختیم. در این موارد خیلی جزئی و دقیق نشدیم زیرا قالبی که برای به تصویر کشیدن زندگی «عباس بابایی» انتخاب شده بود مجموعه ای 24 قسمتی بود که از نظر زمانی محدودیت خاصی داشت. اما درباره مقاطع مهم زندگی عباس هم چون ازدواجش تلاش کردیم تا کاملا به اصل قصه وفادار بمانیم. به همین دلیل چنین صحنه هایی با حضور همسر شهید تصویربرداری شد تا چیزی از قلم نیفتد.

در عنوان بندی پایانی کار نام شما به عنوان کارگردان و بازنویس فیلم نامه ذکر شده است. فیلم نامه به چه ترتیبی بازنویسی شد؟

فیلم نامه مجموعه «شوق پرواز» محصول یک کار گروهی است که با حضور نویسندگانی هم چون «حسین تراب نژاد» و «مهدی محمدنژادیان» و زیر نظر «فرهاد توحیدی» صورت گرفت. آن چه در حال حاضر مشاهده می کنید، تقریبا همین فیلم نامه است و خط و ربط های کلی آن حفظ شده است اما من هم به عنوان کارگردان ایده هایی داشتم که به مرور به فیلم نامه اضافه شد. ضمن آن که هنگام ساخت اثر نیز اتفاق هایی رخ می دهد که نیازمند تغییراتی در فیلم نامه است. بخشی از این تغییرات در حین تصویربرداری انجام شد. طی مدت یک ماه من به همراه «شهاب حسینی»، «شهرام حقیقت دوست» و دستیارم «سعید کریمی» ، برخی نکات را به فیلم نامه اضافه و تغییراتی در کار ایجاد کردیم.

می توانید به نمونه ای از این تغییرات اشاره کنید؟

بله. به عنوان نمونه در فیلم نامه اولیه، «سعید خجسته فر» به شکلی ساده و معمولی به شهادت می رسید. صحنه شهادت او ویژگی خاصی نداشت و او در یک بمباران و به شکلی اتفاقی شهید می شد. اما به دلیل حضور پر رنگ او در قصه، صحنه شهادت او بر فراز خلیج فارس و هنگام عملیات دفاع از خلیج فارس طراحی شد که این بخش از داستان در قسمت 21 پخش شد و صحنه بسیار تاثیرگذاری هم بود.

مثلا در مورد همین شخصیت «سعید خجسته فر» بارها عنوان شده این شخصیت تخیلی است و...

بله. این شخصیت تخیلی است یعنی شخصیتی به نام «سعید خجسته فر» در این مقطع و تاریخ وجود نداشته است. اما این به معنای آن نیست که اتفاق ها و رویدادهایی که در خصوص این شخصیت رخ می دهد غیر واقعی است.«عباس بابایی» دوستان و نزدیکان فراوانی داشته است که نمی توانستیم به سراغ تک تک آن ها برویم و وقایع مرتبط با آن ها را در این داستان به تصویر بکشیم. به همین دلیل بخش مهمی از این وقایع در «سعید خجسته فر» خلاصه شد. نام این کار تخیل نیست بلکه این یک شیوه مرسوم فیلم نامه نویسی است تا هم از اضافه گویی جلوگیری و هم این که اثری روان و موجز خلق شود.

چه طور شد «شهاب حسینی» را برای ایفای نقش شهید «عباس بابایی» انتخاب کردید؟ زیرا او بازیگر شناخته شده ای است و انتخابش ریسک محسوب می شد و شاید مخاطب او را در نقش شهید «بابایی» نمی پذیرفت؟

قبلا هم در مصاحبه هایم گفته ام که انتخاب «شهاب حسینی» پیشنهاد همسر محترم شهید «بابایی» بود. سرکار خانم «حکمت» تمایل داشتند نقش «عباس» توسط «شهاب» ایفا شود، البته من هم از این پیشنهاد استقبال کردم. اما واقعا متقاعد کردن «شهاب» برای ایفای این نقش تلویزیونی کار ساده ای نبود و خلاصه با جلسات گپ و گفت مختلف، حاضر به قبول بازی در تلویزیون شد. در این درباره که «شهاب حسینی» بازیگر شناخته شده ای است و انتخاب او ریسک محسوب می شود، واقعا چنین اعتقادی ندارم. البته خیلی ها به من خرده گرفته اند که چرا به سراغ یک بازیگر غیر چهره نرفتم و .... اما شخصا معتقدم برای این که مجموعه ای جذاب و پر بیننده باشد، باید از هنرپیشه شناخته شده استفاده و قاب بندی زیبایی ارائه کرد، تصویر شکیلی به مخاطب داد تا او تماشای این مجموعه را به اثر دیگری که از ماهواره در حال پخش است ترجیح دهد.به نظرم مجموعه«شوق پرواز» به واسطه حضور «شهاب حسینی» نتیجه خوبی گرفته است . مخاطب به دلیل این که این بازیگر را دوست دارد، به تماشای مجموعه نشسته و از زاویه بازی «شهاب» به شخصیت «عباس» نزدیک شده است.

دلیل این شیوه روایت قصه چه بود؟ منظورم فلاش بک به گذشته و حال است چرا که مخاطب عام به یک قصه سر راست عادت دارد؟

حرف شما درست است. اما تن دادن به عادت های رایج مخاطب عام ممکن است رضایت مخاطب را فراهم کند اما باعث خواهد شد تا باز هم یک کار کلیشه ای، به مجموعه کارهای قبلی اضافه شود که تازگی چندانی هم ندارد.در سال های اخیر مخاطبان تلویزیون با مجموعه های زندگی نامه ای فراوانی رو به رو بوده اند که در آن ها، مجموعه از نگاه شخصیت اول قصه روایت شده است. اما شیوه ای که ما در مجموعه «شوق پرواز» به کار گرفتیم، هم بر محدودیت هایمان غلبه کرد، هم به فضا تازگی داد و هم این امکان را به وجود آورد تا در بخش های مختلفی از کار، هم در قالب نمایش زمان گذشته و هم در قالب پرداختن به زندگی «عباس بابایی» از نگاه دوستانش، به معرفی و شناساندن این شخصیت اقدام کنیم. به نظرم این موضوع یکی از امتیازهای کار است.

ریتم چقدر برای تان مهم بود؟ مثلا ما در 2 قسمت متوالی شاهد سکانس های طولانی از به زمین نشستن هواپیما توسط «عباس بابایی» بودیم. تا جایی که ایشان باید دقیقا روی خط مورد نظر می ایستادند! فکر نمی کنید دیدن این صحنه ها هیچ جذابیتی برای مخاطب ندارد؟

درباره ریتم مجموعه باید «سهراب خسروی» تدوین گر مجموعه صحبت کند که از جوان های خوش ذوق و خلاق این عرصه است، اما درباره بحث نشستن و برخاستن هواپیما این کار باید صورت می گرفت و مخاطب با شرایط سخت و حساس این حرفه آشنا می شد. ضمن این که «شوق پرواز» علاوه بر مخاطبان عام از سوی گروهی از مخاطبان خاص و خلبان ها هم دنبال می شود. اگر دقیقا هواپیما در همان جایی که باید می نشست قرار نمی گرفت، مطمئن باشید الان در میان سوال های شما این پرسش وجود داشت که «درباره اعتراض خلبان ها به بی دقتی های صورت گرفته در ساخت سریال چه نظری دارید؟»!

فکر نمی کنید شخصیت «عباس بابایی» را خیلی ماورایی به تصویر کشیده اید؟ آن ها مثل ما زمینی بودند و هر انسان زمینی هم می تواند مرتکب اشتباه شود!

در نقطه مقابل دیدگاه شما خیلی ها به ما انتقاد می کنند که چرا این شخصیت تا این حد زمینی به تصویر کشیده شده است؟! به هرحال از هر اثری می توان تعابیر مختلفی داشت. ولی نکته مهم برای من این بود که «عباس بابایی» را همان گونه که بوده است به تصویر بکشم، نه کمتر و نه بیشتر. البته محدودیت های یک اثر نمایشی مانع از آن می شود که ما بتوانیم برخی جزئیات را به تصویر بکشیم. قالب فیلم و مجموعه تفاوت فراوانی با داستان و خاطره دارد. ممکن است برخی شنیده های ما از «عباس بابایی» در قالب خاطره جذاب باشد اما تبدیل شدن آن به فیلم تاثیرگذاری لازم را ندارد و به همین دلیل در برخی قسمت ها از این موارد صرف نظر کردم.

چرا نقش همسر شهید بابایی را 2 بازیگر مختلف ایفا می کنند؟ بازخوردها نشان می دهد که مردم هم موافق این قضیه نیستند؟

بعید می دانم مردم موافق نباشند. اما ممکن است برای برخی این سوال پیش بیاید که چرا 2 بازیگر نقش خانم «حکمت» را ایفا کردند. نکته مهم این است که مخاطب خانم «حکمت» را به طور مشخص در 2 مقطع مختلف می بیند. مقطع اول جوانی و زمان گذشته و مقطع دوم میانسالی و زمان حال. برای نمایش این شخصیت در دوران میانسالی، راه حل های مختلفی وجود نداشت. ساده ترین تمهید این بود که با نشان دادن سفیدی موی سر، گذشت زمان را به مخاطب نشان دهیم، اما به دلیل محدودیت های مذهبی و نمایشی، انجام چنین کاری ممکن نبود. راه حل بعدی این بود که با استفاده از تکنیک های طراحی چهره، پوست صورت بازیگر را کمی پیر یا چروک نشان بدهیم و از او بخواهیم آرام حرف بزند یا صدایش را کمی بلرزاند که این مورد هم خیلی سطحی و پیش پا افتاده بود و نتیجه آن جالب نمی شد.وقتی قرار است تصویر 20 سال بعد یک شخصیت نشان داده شود، می شود از یک بازیگر دیگر که نسبتا شبیه او باشد استفاده کرد. تماشاگری هم که با داستان مجموعه همراه شده باشد خیلی زود این نکته را می پذیرد با چنین مسئله ای کنار می آید. نمونه مشخص آن نیز استفاده از «ستاره اسکندری» به جای زنده  یاد «پوپک گلدره» در سریال «نرگس» بود.

هیچ ابزاری به اندازه تولید فیلم و مجموعه برای معرفی شهدای اسلام به جامعه تأثیرگذار نیست، «یدا... صمدی» چه قدر در به تصویر کشیدن زندگی شهید «بابایی» موفق عمل کرده است؟ و خودتان در مجموع از ساخت مجموعه تا چه اندازه رضایت دارید؟

شخصا از ساخت این مجموعه رضایت دارم و البته براساس مشاهده ها و شنیده ها احساس نمی کنم مخاطب هم نسبت به این مجموعه بی علاقه باشد. «شوق پرواز» مجموعه آبرومندی است که برای بسیاری از مخاطبان که نام «عباس بابایی» را تنها در ابتدا و انتهای یک اتوبان دیده بودند، تصویری ملموس و به دور از کلیشه های آزار دهنده از این شخصیت ارائه می کند.از طرفی خانواده شهید نیز از این مجموعه رضایت دارند و البته «شوق پرواز» مانند هر اثر هنری دیگری نیاز به نقد و بررسی دارد اما خدا را شکر می کنم که حاصل کار آبرومند بوده است و امیدوارم روح آن شهید بزرگوار ازاین تلاش من و همکارانم خشنود باشد.


صلیب سرخ از شناسایی پیکرهای پاک 21 شهید دفاع مقدس در منطقه «فاو»

در پی مأموریت مشترک 2هفته‌ای هیئت‌های ایرانی و عراقی در «فاو» (جنوب عراق)، پیکرهای پاک 21 شهید کشورمان در دفاع مقدس کشف شدند و این شهداء تا پایان اسفندماه آینده به کشورمان بازگردانده می‌شوند. به گزارش ایسنا، دفتر کمیته بین‌المللی صلیب سرخ در ژنو در گزارشی اعلام کرد: بقایای پیکرهای 178 سرباز ایرانی و عراقی که در جنگ بین سال‌های 67-59 بین 2کشور کشته شدند، کشف شده است.

براساس این گزارش، این مأموریت که از 27 ژانویه تا 14 فوریه (7 تا 25بهمن‌ماه جاری) انجام شد، دومین مأموریت از نوع خود در کمتر از 3ماه بود که در خاک عراق و تحت نظارت کمیته‌ بین‌المللی صلیب سرخ انجام شد. «دیکا دولیچ» یکی از نمایندگان دفتر صلیب سرخ در عراق در این باره گفت: مقامات عراقی شامل مسئولان وزارت حقوق بشر این کشور و مقامات ایرانی،در همکاری نزدیک با هم، مکان این پیکرها را کشف و آنها را بازیابی کردند و باید گفت که زمانی که این بقایای پیکرها شناسایی شوند، خانواده‌ها از سرنوشت بستگان مفقودشان مطلع خواهند شد. در همین حال، «جوآنا دورائو» از دفتر کمیته‌ بین‌المللی صلیب سرخ در ایران نیز یادآور شد نمایندگان هر دو کشور بر تعهد خود برای ادامه‌ عملیات جستجو تأکید و برای انجام مأموریت‌های مشترک مشابه در ماه‌های آینده برنامه‌ریزی خواهند کرد.

به گفته وی، دو طرف همچنین توافق کردند که پیکرهای 21 شهید ایرانی تا پیش از پایان ماه فوریه به وطن بازگردانده شود.

روزنامه خراسان